تو نیستی تازه میفهمم به روزایی که خوشبختن
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد نه التـــمـاس هـــایم را و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را… به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…
دیگه فایده ای نداره نگو عاشقی و دل تنگ مث اون وقتای تو منم شدم یه تیکه سنگ این افتخار بود واسه من بذارمت روی سرم به عکست بوسه بزنم لای گلای دفترم یادت میاد می گفتم فقط بمونی کافیه خندیدی و گفتی برو خیالتم اضافیه دنیا چقد کوچیک شده یاد ما هم میفتی در حد من تو نیستی این جمله رو تو گفتی واسه دل سنگی تو هزار تا نامه دادم نخونده پاره می شدن بازم ادامه دادم چقد برای دیدنت پی بهونه گشتم کوچیک شدم پیش دلت دیگه ازت گذشتم شبا دیگه کار منه خوندن کنار پنجره شاید عاشقت بشم اگه زمستون بگذره
یکی را دوست دارم ولی او باور ندارد. زندگیم را با گرمای عشق او میگذرانم ! دستانش را بفشارم ! که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم ! او در این دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است ! و لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود ! نگاه نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم ! برای من عزیزترین است ! چقدر دوستش دارم ، نمی فهمد که او تمام زندگی ام است ! کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست ، اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد ! نیز دوست نمی دارد ! دیوانه وار تنها او را دوست دارم !
شمـــایـــی کــــه کســــی دوستتـان دارد، بــــله !!! بـــا شـــما هستـــم! . . . . فقط خــــوش بـــحالتـــان....
عزیزم عشق من نازنین گل من میخوام تو رو ببینم میخوام که بیام و یه روزی یه جایی دست تو رو بگیرم بگی دوسم داری واسه چشات بمیرم من که دوستت دارم بذار برات بمیرم میخوام برات بمیرم مجنون نگاتم دیوونه چشاتم حال من چه خوبه وقتی که باهاتم
ســـــــــــــــــاکتــــ ـــــــ کــه می مانـــی... تا حرمــــــــــــــــــــــ ــــــــــتهـا را نگه داری .
بـایـد کـسـی را پـیـدا کـنـم کـه دوسـتـم داشـتـه بـاشـد (!) آنـقـدر کـه یـکـی از ایـن شـب هـای لـعـنـتـی آغـوشـش را بـرای مـن و یـک دنـیـا خـسـتـگـی اَم بـگـشـایـد... هـیـچ نـگـویـد! هـیـچ نـپـرسـد... فـقـط مـرا در آغـوش بـگـیـرد... بـعـد هـمـانـجـا بـمـیـرم (!!!!!!) تـا نـبـیـنـم روزهـای آیـنـده را روزهـایـی کـه دروغ مـیـگـویـد روزهـایـی کـه دیـگـر دوسـتـم نـدارد روزهـایـی کـه دیـگـر مـرا در آغـوش نـمـیـگـیـرد روزهـایـی کـه عـاشـق دیـگـری مـیـشـود
منو وتو ناگزیر از هم که تنها لحظه ء عادت کنارهم ولی دلتنگ نفهمیدیم کجا و کی ؟! نگاهامون گریزونن باید دلسوز هم باشیم تو چشمامون پر از فهمیم تو دنیایی پر از سازش پر از تنهایه باهم زیر این سقف شکسته خیلی وقته که بریدیم باهمه تلخی میمونیم نه تو لیلی نه موندن چاره کاره باید رفت و گذشت تاکی میشه کنار اومد با این خوشبختی سوری ؟!!
"نامه یک زن ایرانی به مرد
هموطنش" پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: "قیمتت چنده خوشگله؟"
نه دیگر من به حقوق خود واقفم، و برای گرفتن برابری در مقابل تو تا
به انتها استوار و مستحکم ایستاده ام زیرا به هویت خود رسیده ام،
به هیچ وجهی از حق خود نخواهم گذشت
تو 21 اسفند 1390 رو وبلاگم اينو گذاشتم كه ؛
خیـلـی وقـت هـا چیـزی مـی نـویسـم ولي الان ميگم از اين به بعد به احتمال 90% اون يك نفر هم بياد و بخونه و ....
در دنیای من گرگها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند
مرا اینگونه باور کن کمی تنها کمی بی کس کمی از یادها رفته خدا هم ترک ما کرده خدا دیگر کجا رفته؟ نمی دانم مرا آیا گناهی
هست؟ که شاید هم به جرم آن غریبی و جدایی هست
. . من و باران، من و دریا، من و تو / من
و شببو، من و فردا، من و تو دوباره عاشقی را میسراییم / من و
مجنون، من و لیلا، من و تو . . .
. آب و هوای دلم آنقدر بارانیست که رخت های دلتنگی ام را مجالی برای خشک شدن نیست اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ
است . . .
. . . گفتم به گل زرد چرا رنگ منی ، افسرده
و دلتنگ چرا مثل منی من عاشق اویم که رنگم شده زرد ، تو
عاشق کیستی که هم رنگ منی . . . .
. . بجز دستت ندارم یار دیگر / بجز آیینه
بازی کار دیگر چو بستی چشم را آیینه بشکست / نگاهم
کن فقط یک بار دیگر . . . . .
. . خوش به حال آنکه قلبش مال توست حال و روزش هر نفس، احوال توست خوش به حال آنکه چشمانش تویی آرزوهایش همه آمال توست
من به زنجیر
وفای تو اسیرم چه کنم گر نیایی به خدا
بی تو بمیرم چه کنم در هوای غم عشق
تو ز خود بی خبرم که من از عشق تو
محتاج و فقیرم چه کنم
. دل تنگم و جز
روی خوشت در نظرم نیست / در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست با عشق تو شب را
به سحر گاه رسانم / بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست . . . .
. هر سحر آفتاب من
بودی همه شب ها شهاب
من بودی ور شکستم
بدون چشمانت تو تمام
حساب من بودی . . .
. . امشب شب رویای
تو بود و تو نبودی / در دل همه آوای تو بود و تو نبودی دل زیر لب
آهسته تمنای تو میکرد / در حسرت دیدار تو بود و تو نبودی . . . . . |
About![]()
قدم رنجه فرمودین. منت سرم گذاشتین . تو وبم تشریف داشته باشین خوشحال میشم . نظربدین از نظراتون منو بقیه فیض ببرم . باعث افتخارمه که اومدین و سر زدین . بازم بیان و منو خوشحال کنین . Archivesمرداد 1391فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 AuthorsZelzeleh8RishterLinks
ردیاب خودرو
LinkDump
حمل ماینر از چین به ایران |