Zelzeleh8Rishter

own

+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت18:39توسط Zelzeleh8Rishter | |

منو وتو ناگزیر از هم از این تکرار بیهوده

که تنها لحظه ء عادت تمام جرم ما بوده

کنارهم ولی دلتنگ چه دلسرد وبیصدا موندیم

نفهمیدیم کجا و کی ؟!میون قصه جاموندیم

نگاهامون گریزونن از این لبخند تکراری

باید دلسوز هم باشیم  تو قانون خود آزاری

تو چشمامون پر از فهمیم    تو دلامون همنشین غمیم

تو دنیایی پر از سازش پر از تنهایه باهم منو تو باهم غریبیم

زیر این سقف شکسته دستای عادت پروبالمون رو بسته

خیلی وقته که بریدیم واسه هم حرفی نداریم

باهمه تلخی میمونیم  نه این ویرونه کاشونه اس

نه تو لیلی نه من مجنون !!!

نه موندن چاره کاره  نه میشه دل برید آسون

باید رفت و گذشت  اما نداریم طاقت دوری

تاکی میشه کنار اومد با این خوشبختی سوری ؟!!

+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت18:39توسط Zelzeleh8Rishter | |

بـایـد کـسـی را پـیـدا کـنـم

کـه دوسـتـم داشـتـه بـاشـد (!)

 آنـقـدر کـه یـکـی از ایـن شـب هـای لـعـنـتـی

 آغـوشـش را بـرای مـن و یـک دنـیـا خـسـتـگـی اَم بـگـشـایـد...

هـیـچ نـگـویـد!

 هـیـچ نـپـرسـد...

 فـقـط مـرا در آغـوش بـگـیـرد...

بـعـد هـمـانـجـا بـمـیـرم (!!!!!!)

 تـا نـبـیـنـم روزهـای آیـنـده را

 روزهـایـی کـه دروغ مـیـگـویـد

روزهـایـی کـه دیـگـر دوسـتـم نـدارد

روزهـایـی کـه دیـگـر مـرا در آغـوش نـمـیـگـیـرد

 روزهـایـی کـه عـاشـق دیـگـری مـیـشـود

 

+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت18:39توسط Zelzeleh8Rishter | |

 

ســـــــــــــــــاکتــــ ـــــــ کــه می مانـــی...


 میگذارند به حســـابــــــــــــ جوابــــــــــ نداشتنتـــــــــــــ !


 عـــــــــــــــــــمراً بفهمند داری جـــان میکنی

تا حرمــــــــــــــــــــــ ــــــــــتهـا را نگه داری .

+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت18:39توسط Zelzeleh8Rishter | |

عزیزم

عشق من

نازنین

گل من

میخوام تو رو ببینم

میخوام که بیام

و

یه روزی

یه جایی

دست تو رو بگیرم

بگی دوسم داری

واسه چشات بمیرم

من که

دوستت دارم

بذار برات بمیرم

میخوام برات بمیرم

مجنون نگاتم

دیوونه چشاتم

حال من چه خوبه

وقتی که باهاتم

 

+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت18:39توسط Zelzeleh8Rishter | |

شمـــایـــی کــــه کســــی دوستتـان دارد،

 بــــله !!!

 بـــا شـــما هستـــم! . . . .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 هیچـــی...

 فقط خــــوش بـــحالتـــان....

 

+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت18:39توسط Zelzeleh8Rishter | |

یکی را دوست دارم ولی او باور ندارد.
 یکی را دوست دارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد

 زندگیم را با گرمای عشق او میگذرانم !
 کسی را دوست دارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید و هیچگاه نمی توانم

 دستانش را بفشارم !
 یکی را دوست دارم ، بیشتر از هر کسی ، همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد !
 یکی را دوست دارم ، که میدانم او دیگر برایم یکی نیست ، او برایم یک دنیاست !
 یکی را برای همیشه دوست دارم ، کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا ! کسی

 که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم !
 یکی را تا ابد دوست دارم ، کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست که

 او در این دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است !
 یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست دارم ، کسی که نگاه عاشقانه ی مرا ندید

 و لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود !
 آری یکی را از ته دل صادقانه دوست دارم ، کسی که لحظه ای به پشت سرش

 نگاه نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم !
 کسی را دوست دارم که برای من بهترین است ، از بی وفایی هایش که بگذرم

 

 برای من عزیزترین است !
 یکی را دوست دارم ولی او هرگز این دوست داشتن را باور نکرد ! نمی داند که

 چقدر دوستش دارم ، نمی فهمد که او تمام زندگی ام است !
 یکی را با همین قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بی بهانه دوست دارم !

 کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست ، اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا

 دارد !
 یکی را بیشتر از همه کس دوست دارم ، کسی که حتی مرا کمتر از هر کسی

 نیز دوست نمی دارد !
 یکی را دوست دارم با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما .......... من

 دیوانه وار تنها او را دوست دارم !
 کاش یه روزی بفهمی که چقدر دوستت دارم !!!

+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت18:39توسط Zelzeleh8Rishter | |

دیگه فایده ای نداره نگو عاشقی و دل تنگ

مث اون وقتای تو منم شدم یه تیکه سنگ

این افتخار بود واسه من بذارمت روی سرم

به عکست بوسه بزنم لای گلای دفترم

یادت میاد می گفتم فقط بمونی کافیه

خندیدی و گفتی برو خیالتم اضافیه

دنیا چقد کوچیک شده یاد ما هم میفتی

در حد من تو نیستی این جمله رو تو گفتی

واسه دل سنگی تو هزار تا نامه دادم

نخونده پاره می شدن بازم ادامه دادم

چقد برای دیدنت پی بهونه گشتم

کوچیک شدم پیش دلت دیگه ازت گذشتم

شبا دیگه کار منه خوندن کنار پنجره

شاید عاشقت بشم اگه زمستون بگذره

+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت18:39توسط Zelzeleh8Rishter | |

دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد

 

نه التـــمـاس هـــایم را

 

و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را

 

به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی

 

درخـتـی از غــــرور کـاشـتم

 

 

+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت18:39توسط Zelzeleh8Rishter | |

شبایی


 که تورو دارم


 تویه لحظه سحر میشه


 تو هر باری که میخندی جدایی سخت تر میشه


 تو نیستی تازه میفهمم


 جدایی ها چقدر سختن


 ولی


 نگفتن اسون نیست


 به روزایی که خوشبختن


 دوستت دارم/دوستت دارم


 چیکار کردی با احساسم


 روزای سختی توراهه


 من این دنیارو میشناسم


 دوست دارم /دوست دارم


+نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت18:39توسط Zelzeleh8Rishter | |