درد دل نویسنده وبلاگ با خدای خودش

Zelzeleh8Rishter

own

خدایا خیلی داغونم...خیلی روح وروانم بهم ریخته.... خدایا چرا من باید همش همه رو درک کنم ؟؟؟ چرا هیشکی نباید منو درک کنه ؟؟؟چرا؟؟؟ من آدم نیستم ؟؟

خدایا من موندم که چیکار کنم ...من هر جوری با این جنس مخالف برخورد میکنم بهم علاقمند میشن...

حالشونو میگرم و حاضر جوابی میکنم خوششون میاد ....محل نمیذارم بهشون از غرورم خوششون میاد...مهربون میشم خوششون میاد...غد ورسمی میشم خوششون میاد ...چه غلطی بکنم چجوری رفتار کنم دست از سر کچلم بردارن اینا....

خدایا میشه بگی دقیقاْ واسه زندگی من چه نقشه ای کشیدی برام؟!!! بگو شاید منم فهمیدم و خودم کمکت کردم.... به اهداف پلیدت برسی ها... بگی تعارف نکنی ..

آها فهمیدم میخای منو با مغز بزنی زمین و با خاک کوچه یکسون کنی ؟!!! یا نه تو هم از من خوشت میاد میخوای با این اتفاقا منو دق مرگ کنی منو ببری پیش خودت .آره خب حق داری روی کره زمینت نمیتونی بنده به این باحالی پیدا کنی ... که اینجوری بات حرف بزنه!!!

خدایا من اینهمه نماز خوندم و دعا کردم و ازت خواستم که مشکلاتمو حل کنی نه اینکه  به مشکلاتم بیفزایی!!!

خدایا مث اینکه حرفامو اشتباه متو جه شدی ؟۴ نفر همزمان با هم بهم ابراز علاقه کردن . همه رو میذاری سر ۲ راهی که انتخاب کنن بعدش با انصاف منو گذاشتی سر ۴ راهی که انتخاب کنم.

البته فقط میخام خودت کمک کنی که اشتباه نکنم

و اینکه چند روز پیش ۱ نفرشونو حذف کردم و اینو مطمئنم که کارم درست بوده و شد ۳راهی ۴راهی شما خداجون

و امروز هم ۱ نفر دیگه رو حذف کردم نمیدونم درست بود کارم یا نه!!!شد ۲ راهی ۴ راهی شما خدا جون...اینو حذف کردم چون احساس ترحم و دلسوزی داشتم بهش نه هیچ چیز دیگه بعداْ تو زندگی مشترکمون مشکل پیش می اومد برامون. هرچند من نسبت به همسرم وفادارم در هر صورت هرچند که دوسش نداسته باشم...و  اینکه تو زندگیمون من باهاش حال نمیکردم و اون ضربه میخورد و به یه حال ساده هم نمیرسید چی برسه به حال استمراری و حال کامل!!!

خب حالا تو این ۲ راهی موندم چیکار کنم؟؟

اونی که خیلی خیلی دوسش دارم و اصلاْ نمیخام زندگیشو خراب کنم  و فک کنم همون طوری که کشیدم کنار دفعه اول بازم باید برم کنار از زندگیش .لعنت بمن که اونو اینهمه دوس دارم...حاضرم هیچی نداشته باشم ولی اون خوش باشه...

نفر دوم که تنها کسی هس که خیلی با کاراش اذیتم میکنه. خیلی باهاش جر و بحث میکنم ولی ازش خوشم میاد .هرچند که اگه بیاد اینو ببینه پررو میشه . ولی مطمئنم نمیاد اینجا و توی این وبلاگ.

نمیدونم چیکار کنم گیج و ویجم .... خدایا کمکم کن برم راه درستو و عقلم میگه که بیخیال هر دو بشم .و احساسم میگه بیخیال هر دو شم . برای اولین باره که قلب و عقلم یک حرفو میزنه بهم...

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:,ساعت11:34توسط Zelzeleh8Rishter | |